دومین نوشته 94 واسه پرهام گلم
سلام پسر گلی ،آخ امشب چقدر از دستت عصبانی شده بودم اینکه اسباب بازیهاتو جمع نمیکنی.... امروز رفته بودیم خونه دایی فرشید تولد پرند بودالبته دیروز بود ولی امروز جشن گرفتن .صبح رفتیم کادو خریدیم کلی باهم صحبت کردیم که بالاخره راضی شدی بدیمش به پرند ، میگفتی مامان اگر قراره اینو کادو کنبم بدیم به پرند من اصلا" خونشون نمیام .....امان از این دنیای بچه ها. کلی هم تو مغازه اسباب بازی فروشی سفارشات لازم واسه تولد خودت دادی ،وروجک مامان امروز رفته بودیم واسه خرید.... ابنم عکس...
نویسنده :
مامان
23:56